امام رضا

 

نام شما تسکین دهنده ی هــــــر درد است!
یاد شما هر دل شڪسته ای را شـــــاد میکند!
ذڪر های شفابخــش درد همه به کنار،الحـــق که ذڪر *یا امام رضــــا* چیز دیگری است!

گدایـــی از خلق خجـالت آور است؛ اما اگر سلطـــان، شما باشید تا ابد گداییتــان را میکنیم.
ما را چه بپذیرید چه نپذیرید ما عاشقــانتان هستیـــــم.

ای شـــــاه خراسان!
دلــمان هوای شما را کرده آقاجــان!
اگر دوستمـــان دارید ، دستِ رد، به سینــه دردمند ما نزنیـــد!
به حرمتـــان که می آییـم دلمان آرام میگیرد؛ 
مشهــد شما کربـــلای ما فقـــراست!
گـاهــی موانع بزرگ زندگی با یکبـــار زیـــارت کردن شما از ســـر راه برداشته میشوند!

آقاجـــــان!
درست است که آهـــو نیستیم، اما پر از دلتنـــگی ایـــم؛
دل خود را به ڪجـا ببریم که آرام شود به جـــز خاک ڪوے شما که درمـــان هر درد بی درمانے است.
از درگـــاه شما که کوی امـید است کسے دست خالـــی بر نگشتــه که ما برگردیم؛

یا ضــــامن آهو!
خستــــه ایم! دل شڪسته ایم! بی پناهیــــم!
به داد ڪفتـر های غریب سقــاخانه ات میرسے؟
 
ای خورشید خراســـان!
خودتان مراقب مــا باشید که دام ابلیــس همه جا پهن است؛
شما راه و چـــاه را میدانید امــا ما، نـــــه!
آقاجــان نگاهمـــان کن که چشمانمــان خشڪــ شده برای یک نظـــر ڪردن شما!

یا امام رضــــا!
دلمان لک زده برای حــــرمت....
نمـــاز خواندن روی فرشهــای زیبـــای صحـــنت....
خیـــره به گنبدت....
چشمان اشکبـــار....
و دستـــان نیــازمند یــــاری شما....
تشنه ایم برای نوشیدن جرعه ای از آب سقــاخانه ات....
خوشــــا به حال ڪبوتر ها....

در این شب عزیز همه دستها به سمت شماست! 
همه دیده ها منتظر یک نظر از شماست!
امشب خراسـان نورانی تر از همیشــه است!
مــــردم، شهر را و ملائک هفت آسمــان را آذین میبندند.

حرمتــان بوی گـلاب و عـود میدهـد امشب
شب میلاد شـاه خراســان است امشب
امشب غـــم و محــنت و اندوهـ فـــراری شدهـ
شادے و خوشے و مهربانــے می آیـــد امشب

 میلاد
 هفتمـــین نور دیدگـــان علی!
ششمــــین یار مجتبــــی!
پنجمــــین حافظ خـــون حسیــــن!
بر همگـــــان مبــــــارڪــــ

 

السلام علیڪ یا علی بن موسے الرضـــا